سپتامبر سال 2009 بیشتر از 3000 علاقمند به حوزه زنبورداری و زنبور عسل از سراسر دنیا در شهر مونتپرلیل از جنوب فرانسه در همایشی مربوط به تجارت عسل و زنبورداری شرکت کردند. این همایش شامل سخنرانیهای علمی در این زمینه و فعالیتهای سرگرم کننده مرتبط با آن بود. در این مراسم برای اولین بار افراد شرکت کننده با واقعیتی تلخ روبهرو شدند، این واقعیت، موضوع “کاهش شدید جمعیت زنبورهای عسل در سراسر دنیا” بود.
کاهش جدی تعداد زنبورهای عسل طی چند سال اخیر سبب شده بود؛ تا وزارت زراعت آمریکا دو تن از بزرگترین متخصصان خود به نام جفری پتس را به عنوان محقق این حوزه و وانگلز دورپ را به عنوان بازرس اصلی در پروژهای درباره علت کاهش یکباره زنبورهای عسل و دلایل ضعف سیستم ایمنی بدن آنها تحقیق کنند.
بعد از مدتی در Le Corum، مرکز کنفرانسها و سالنهای اپرا، این دو نفر در مورد نتایج بدست آمده از علت کاهش زنبورهای عسل صحبت کردند.
آنها در اجساد بعضی از زنبورهای مرده مقدار بسیار کمی از آثار آفتکشهای نئونیکوتینویدها را بدست آوردند. این نوع آفتکشها برای از بین بردن حشرات به طور غیر مستقیم، به بازارعرضه میشوند. در این میان نه تنها حشرات مضر گیاهان از بین میروند؛ بلکه حشرات مفیدی مانند زنبورها نیز تحت تاثیر قرار گرفته و از بین رفتهاند؛ چرا که جفری و وانگلز دریافتند مقدار بسیار جزئی از این آفتکشها بر روی زنبورها، آنها را نسبت به عفونتهای قارچی آسیبپذیر میکند؛ در نتیجه زنبورهای دچار عفونت قارچی غالبا به پرواز مرگ که به نوعی خودکشی شباهت دارد دست میزنند تا با مرگ خود در خارج و دور از کلونی، از آن در برابر عفونت جلوگیری کنند.
جفری پتس در این باره اشاره کرد: “در تحقیق انجام گرفته، ما کلونی زنبورها را در برابر مقدار بسیار ناچیز نئونیکوتینویدها قرار دادیم و سپس مشخص شد، زنبورهای آن کلونی دچار پاتوژن روده شدهاند.(پاتوژنهای باکتریایی سبب اسهال شدید میشوند)
در گفتگو با مارک دنیز فیلمساز مستند “ناپدید شدن عجیب زنبورها” مشخص شد مقادیر بسیار ناچیز از آفتکشها باعث از بین رفتن زنبورها شده است.
دانشمندان در تحقیقات خود به دنبال این نکته بودند که مشخص شود، سلامت زنبورها به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ اما در تحقیق انجام شده توسط جفری پتس به وضوح مشخص شد که سموم دفع آفات سبب ایجاد عامل بیماریزا در زنبورها شده است.
اندکی بعد از فاش شدن نتایج تحقیقات جفری و وانگلز؛ تعدادی از محققان فرانسوی تحقیق مشابهای را انجام داده و با استفاده از مقادیری از سموم دفع آفات بر روی زنبورها نتایج مشابهای در مورد تاثیر سموم دفع آفات و از بین رفتن زنبورها بدست آوردند.
چند سال گذشته در یکی از سم پاشیهای مزارع ایتالیا و آلمان که با آفتکشهای نئونیکوتینویدها انجام گرفته بود، تعداد زیادی زنبور به یکباره از بین رفتند. این موضوع باعث تحقیقاتی در اینباره شد. طی تحقیقات انجام گرفته مشخص شد آفتکشهای نئونیکوتینوید باعث اختلال در سیستم ایمنی بدن زنبورها شده و به این دلیل زنبورها به راحتی توسط آلودگیها انگلی از بین میروند.
با توجه به نتایج بدست آمده، اتحادیه اروپا در سال 2013، استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدی را به تعلیق درآورد و در سال 2018 به طور کامل استفاده از آن ممنوع اعلام شد.
در ایالات متحده آمریکا با توجه به ایمیلها و اسناد بدست آمده مشخص شد که صنعت سموم دفع آفات در تلاش است که از هر گونه محدودیت در استفاده از آفتکشها جلوگیری کند.
بایر و سینگنتا، بزرگترین تولید کنندگان نئونیکوتینویدها
بایر و سینگنتا، بزرگترین تولید کنندگان نئونیکوتینویدها و مونسانتو یکی از تولید کنندگان پیشرو در این مورد در تلاش برای ارتباط قوی با دانشگاهها برای جلوگیری از اثبات آقار مخرب استفاده از آفتکشها بودند تا از محدود شدن استفاده از آنها جلوگیری کنند.
شرکتهای سموم دفع آفات برای تاثیر بر افکار عمومی و زنبوردارها با ایجاد گروه جدیدی هزینههای زیادی در این راه صرف کردند. یکی از این راهها صرف هزینه بالای شرکتهای تولید سموم برای تشکیل گروه بینالمللی جهت تحقیق علت مرگ زنبورهای عسل بود! در این مورد حتی شرکت بایر، یکی از بزرگترین شرکتهای تولید سموم آفتهای گیاهی در آمریکا اظهار داشت:” صنعت باید در جهت حفظ سلامتی زنبورهای عسل به کار برده شود و در این راه نیاز به راهکارهای مدیریتی و فعالیت بیشتر در زمینه سلامتی زنبورها ست.”
در این بیانیه هدف اصلی، دسترسی ایمن و به دور از خطر شرکتهای عضو گروه به بازار محصولات و سایر سموم دفع آفات سیستماتیک بود.
بخشی از این بیانیه توسط جان آبوت، مسئول تنظیم مقررات شرکت سینگنتا، تنظیم شده است؛ این بیانیه استراتژیهای مختلفی را برای پیشبرد منافع صنعت سموم دفع آفات ترسیم میکند؛ من جمله میتوان به چالش EPA اشاره کرد که برنامهای برای تحقیق تاثیر سموم برروی گردهافشانها به صورت آزمایشی میباشد؛ همچنین برنامههای از جمله گفتگوهای رسانهای پیرامون حشرات گردهافشان بود که در آنها در مورد تاثیرات منفی آفتکشها برای محافظت از محصولات زراعی و تاثیر آن بر گرده افشانها اشارهای نمیشد.
شرکتهای سموم دفع آفات از استراتژیهای مختلفی برای تغییر مسیر گفتگو پیرامون محدود کردن استفاده از آفتکشها استفاده میکردند. برای مثال در اوایل سال 2013 در برنامهای که ایجاد شد؛ مستندی پیرامون گردهافشانها نشان میداد؛ عملکرد این حشرات بیشتر شبیه یک راز است و نمیتوان به هیچ نتیجه قطعی در مورد آنها رسید و حتی در این مستند هیچگونه اشارهای به تاثیرسموم دفع آفات به از بین بردن حشرات گردهافشان نشده بود.
در این مستند به سادگی به این موضوع اشاره شده بود که دانشمندان در مورد دلیل ناپدید شدن زنبورها و پروانهها هنوز مطمئن نیستند.
این شرکتهای به شیوههای پنهانی دیگری نیز در تصمیم مقامات جهت محدود سازی استفاده از سموم دفع آفات تاثیرگذار بودند. نفوذ این شرکتها تا جایی بود که یکی از شرکتهای مشاورهای در برنامهای جهت هماهنگی با پورتر نوولی ،غول روابط عمومی، در تلاش برای تغییر نتایج موتورهای جستجو در جستجوی کلماتی مانند “آفتکش نئونیکوتینوید” و “گرده افشانها” بودند.
این تلاشها و ماجرا بیشتر به کودتای در روابط عمومی شباهت داشت تا افکار عمومی را به سمتی سوق دهد تا باور کنند علت اصلی مرگ زنبورها تهدید کنه “واروآ“ میباشد؛ این کنه که نوعی انگل آسیایی است، سال 1980 در آمریکا شیوع پیدا کرد و با آلوده کرده کندوهای زنبور عسل باعث ایجاد طیف وسیعی از بیماریهای عفونی و مرگ ناشی از آن در حشرات شده بود. از این طریق بحث بر سر تاثیر سموم دفع آفات را ذهن عموم به حداقل برسانند.
آیا کنه واروآ دلیل اصلی از بین رفتن گرده افشانهاست؟
شرکت بایر مجسمهای از کنه واروآ را در “مرکز مراقبت از زنبور عسل” در کارولینای شمالی و در مرکز تحقیقات خود در آلمان نصب کرده است و نقش آنرا دلیل اصلی از بین رفتن گرده افشانها میداند.
این کارزار بسیار شگفت انگیز باعث شده، استفاده روز افزون محصولات نئونیکوتینویدها در باغهای خانگی و زمینهای کشاورزی، سود هنگفتی برای شرکتهای از قبیل بایر و سینگنتا بههمراه داشته باشد.
میلیونها پوند از فروش این ماده شیمیایی که هر ساله برای سمپاشی 140 محصول تجاری زراعی استفاده میشود، بدست آمده است. در ایالات متحده آمریکا، تقریباً همه ذرتهای کاشته شده در مزرعه و دو سوم مزارع سویا برای دفع آفات خود از آفتکشهای نئونیکوتینوید استفاده میکنند.
اما قضیه به مزارع ختم نمیشود، نمونههای از این ماده شیمیایی در خاک، آبراهها و حتی آب آشامیدنی نیز یافت شده است. نئونیکوتینویدهای محلول در آب، در رودخانه آمریکا مانند کالیفرنیا، رودخانه واوینی در انگلیس، آب شیر در آیووا سیتی و صدها جریان و رودخانه دیگر در سراسر جهان شناسایی شدهاند. سال گذشته در برزیل، پس از تصویب دولت جایر بولسونارو، مشخص شد استفاده از دهها سموم دفع آفات جدید از جمله نئونیکوتینویدها باعث مرگ بیش از 500 میلیون زنبور در سراسر این کشور شده است.
در ماه آگوست طبق مطالعهای که در مجله “PLOS One” منتشر شد، نشان میداد که با ورود آفتکش نئونیکوتینوید از دهه 1990 ،مزارع آمریکا 48 برابر بیشتر سمی شدهاند.
خطر انقراض زنبورها تمام توجهات را به سمت مصرف مادهای شیمیایی به نام نئونیکوتینویدها جلب کرد. مطالعات جدید نشان دهنده نه تنها کاهش گونههای زنبورهای بومی بلکه کاهش پروانهها، سنجاقکها و حتی کرمهای خاکی شده است. محققان متوجه شدند چندین گونه از زنبورهای عسل آمریکایی و اروپایی با خطر انقراض مواجه شدهاند و تمام این اتفاقات به دلیل استفاده از آفتکش نئونیکوتینویدها میباشد.
کاهش شدید وزن پرندگان
در ماه سپتامبر مطالعاتی در مجله “دانش” دانشگاهی منتشر شد که نشان دهنده کاهش شدید وزن پرندگانی به نام مرغ نغمه سرا بود و دلیل آن مصرف تنها یک یا دو دانه از گیاهانی بود که به وسیله آفتکش نئونیکوتینوید سمپاشی شده بودند.
در تحقیقات قبلی بیان شده بود که دلیل کاهش وزن پرندگان به دلیل ناپدید شدن حشرات و کمبود منابع غذایی پرندگان در هلند است؛ اما در این تحقیق مشخص شد به دلیل تماس مستقیم پرندگان با دانههای گیاهی آفتزدایی شده با مواد شیمیای و تاثیر آن سبب کاهش وزن این پرندگان شده است.
حتی در مطالعات دیگر موضوع فراتر از حشرات و پرندگان رفته و در بررسیهای دقیقتر متوجه تاثیر این مواد شیمیایی بر روی پستانداران بزرگتر نیز شدهاند که نشان دهنده ایجاد نقص جدیدی در فرزندان تازه به دنیا آمده گوزان سفید شمال آمریکا را نشان میدهد. دانشمندان اکنون در حال بررسی احتمال تمام خطرات ناشی از مصرف این آفتکشها بر روی نوزادان انسانها و سایر پستانداران نیز هستند.
دیوگولسون، استاد زیست شناسی دانشگاه ساسکس، به این نکته اشاره میکند: “فکر میکنم شاید با نزدیک شدن به نقطه اوج اثرات ناشی از این سموم، مردم نیز به اهمیت حشرات و از بین رفتن آنها حتی بر روی کیفیت زندگی خود پی برده و چشم انداز آینده را با وجود سموم دفع آفات نامطلوب بدانند.”
شرکتهای بایر و سینگنتا هر گونه ادعایی مبنی بر آسیب محصولات نئونیکوتینویدها بر روی حشرات و طبیعت را رد میکنند.
سوزان لوک، سخنگوی شرکت بایر، در سخنرانی خود ادعا کرد: “محصولات حاوی نئونیکوتینویدها ابزار بسیار مهمی برای کشاورزان هستند و به دلیل داشتن مشخصات و برچسبهای ایمنی قوی برای استفاده در بیش از 100 کشور جهان تأیید شدهاند. به همین دلیل شرکت بایر همچنان تاکیدا از ادامه استفاده بیخطر آنها حمایت میکند، حتی با وجود آنکه تولید محصولات نئونیکوتینویدها بخش عمدهای از تجارت ما نیست.”
سوزان لوک ادامه داد: “ادعاهای تحقیقاتی که در مورد ایمنی آفتکشهای نئونیکوتینوید صورت گرفته است، همه دارای نقاط و نقصهای مشترکی هستند؛ برای مثال میزان مادهای که حشرات در معرض آن قرار گرفته شده بودند؛ بیش از مقدار واقعی در طبیعت میباشد و مقدار موجود در طبیعت در اندازهای ست که باعث آسیب رساندن به حشرات نمیشود. اگر اکثر مواد تا میزان ایمنی خود استفاده نشوند و سبب آسیب خواهند شد پس دیگر هیچکسی نمیتواند در استخرهای که با کلر ضدعفونی شدهاند شنا کند.”
کریس توتیو، سخنگوی شرکت سینگنتا ادعا کرد: “بیشتر دانشمندان و متخصصان زنبور عسل موافق هستند كه سلامت زنبور عسل تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله انگلها، بیماریها مختلف، زیستگاه و تغذیه ، آب و هوا و شیوههای مدیریت کندو قرار دارد.”
هیچکدام از شرکتها مستقیماً به سؤالات مربوط به نقش محصولات نئونیکوتینویدها در کاهش پروانهها، سنجاقکها و سایر گونههای حشرات فراتر از جمعیت زنبورها پاسخ ندادند. هر دو شرکت بودجه اختصاص داده شده توسط این شرکتها در جهت تحقیقات پیرامون بهداشت زنبور عسل را در سخنان خود برجسته کردند.
اظهارات این صنایع شیمیایی مبنی بر اینکه نه تنها جمعیت زنبورهای عسل کاهش نیافته است؛ بلکه با مدیریت درست جمعیت کندو زنبورهای عسل از دهه 1990 به بعد افزایش یافته است. این سخنان توسط ویلا چایلدرس(Willa Childress)، سازمان دهنده شبکه آفتکشها در شمال آمریکا، مورد اعتراض قرار گرفت.
اگرچه این موضوع که بخش مدیریت به دلیل ارزش تجاری زنبورهای عسل به عنوان حشرات گردهافشان در طی این سالها در تلاش برای افزایش تعداد کلونیهای زنبور عسل بوده است؛ اما زنبورداران به طور متوسط هر سال 40 الی 50 درصد از زنبورهای خود را از دست دادهاند. این آمار در مقایسه با تمام سالهای قبل که تنها نشاندهنده کاهش جمعیت 10 درصدی آنها بود، رشد قابل توجهی را نشان میدهد.
زنبوداران برای حفظ جمعیت کندوهای خود مدام باید کندوهای با ملکههای جدید خریداری کنند و تعداد بسیاری از آنها تنها با کمک یارانههای دولتی قادر به انجام این کار هستند.
بنابراین افزایش تعداد کندوها دلیل بر کاهش اثرات مخرب آفتکشهای نئونیکوتینویدها نمیباشد. اطلاعات بدست آمده از تحقیقات انجام شده نشان میدهند که با خطرانقراض بیسابقه گردهافشانهای وحشی و حشرات دیگر موجود در طبیعت روبهرو خواهیم بود.
در سال 2010 بعد از آنکه ام تووبالد، زنبوردار ایلات کلرادو، گزارش داخلی سازمان حفاظت محیط زیست را بدست آورد؛ فشارها برای محدود کردن استفاده از آفتکشها چند برابر شد. در این گزارش مشخص شده بود علیرغم تحقیقات انجام شده در این مورد و گزارش دانشمندان به این سازمان مبنی بر خطرات استفاده از آفتکشها، سازمان حفاظت از محیط زیست بدون توجه به گزارشات دریافتی از محققات مجددا مجوز فروش این محصولات را صادر میکند.
در سال 2003 ، شرکت بایر حق استفاده موقت از محصولات پارتیانیدی و نئونیکوتینوید را برای مزارع ذرت و کلزا را دریافت کرد؛ اما در قبال آن تضمین کرده بود تا پایان سال بعد در کنار آن به مطالعاتی در مورد چرخه استفاده از این سموم و تاثیر آن بر زندگی زنبورهای عسل تحقیقاتی صورت بگیرد.
در این مطالعات که با بودجه شرکت بایر انجام گرفته بود، تحقیقات بر روی دو مزرعه در فاصله تنها 968 فوتی(295 متری) از هم انجام گرفت که در یکی از آنها از سموم حاوی نئونیکوتینویدها استفاده شده بود و در دیگری از این آفتکش استفاده نشده بود؛ نتایج این تحقیق اختلاف ناچیزی را در میزان کشته شدن زنبورها نشان میداد؛ اما دانشمندان این تحقیقات را صحیح ندانستند؛ چرا که زنبورها تا 6 مایل( 9656 متر) قادر به پرواز هستند و فاصله دو مزرعه از هم بسیار کم بود.
در یادداشتی که توسط دو دانشمند سازمان حفاطت از محیط زیست آمریکا نوشته شده بود، به این نکته اشاره شده که مطالعه قبلی که با بودجه شرکت بایر، انجام شده بود؛ دستورالعملهای اولیه را برای تحقیقات مربوط به سموم دفع آفات انجام نداده است و هشدار داد که استفاده از حشرهکشهای پارتیانیدین یک نگرانی بزرگ در مورد خطر انقراض حشرات غیر هدف آنها (مثل زنبورهای عسل) میباشد.
با سر و صدا کردن استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها مجموعهای از تحقیقات پراکنده در این مورد انجام شد که نشان دهنده آن بود که نه تنها استفاده از این آفتکشها در کوتاه مدت برروی حشرات تاثیر گذاشته است؛ بلکه این مواد شیمیایی در طولانی مدت در خاک باقی مانده و مشکلات گستردهتری را از طریق آبراهها برای حشرات، حیوانات و حتی انسانها به وجود میآوردند.
در سال 2014 در پی سخنرانی دبیر کل Earl Blumenauer در مورد جنجال رو به رشد استفاده از سموم دفع آفات و اثرات مخرب آن؛ باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، تفاهم نامه اجرایی را صادر کرد تا در پی آن خواستار اقدام فعالان کاخ سفید در مورد موضوع از بین رفتن گرده افشانها از جمله زنبورهای عسل، پروانهها، سنجاقکها و حتی پرندگانی مانند خفاشها پس از استفاده از آفت کشهای نئونیکوتینویدها شوند.
زنبورداران و گروههای حامی محیط زیست پروندههایی را به چالش كشیدند كه ادعا میکرد؛ سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا (EPA) هنگام صدور مجوز محصولات شرکتهای بایر و سینگنتا قوانین خود را نقض كرده است. در پی این افشاگری در سراسر کشور آمریکا، قانون گذاران ایالت مختلف لوایحی را برای محدود کردن آفتکشهای نئونیکوتینویدها پیشنهاد کردند.
محدودیت استفاده از آفتکش نئونیکوتینویدها
در ایالت مینسوتا، لایحه قانونی به تصویب رسید تا در صورت برخورد با آفتکش نئونیکوتینویدها، از استفاده آن جلوگیری شود. در این زمان به نظر میرسید، جنبشهای محدود کردن استفاده از آفتکشها در حال افزایش است و ممکن است این حرکت به ممنوعیت استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها مانند اتحادیه اروپا بینجامد؛ اما در پایان نتیجه تغییر کرد.
مشارکتهای خصوصی و دولتی که از تفاهم نامه باراک اوباما بدست آمده بود فاقد هرگونه مکانیسم اجرایی برای محدود کردن استفاده از نئونیکوتینویدها در کشاورزی بود. بعد از باراک اوباما، رئیس جمهور دونالد ترامپ این قوانین را لغو کرد.
تقریباً اکثر ایالت آمریکا به استثنای ورمون ، کانکتیکات و مریلند، لابیهای صنعت سموم دفع آفات محدودیتهای استفاده از محصولات نئونیکوتینویدها را از میان برداشتند. جامعه علمی، که پیشتر در این مورد تحقیقاتی انجام داده بود، حالا دیگر از همدیگر جدا شده و همبستگی سابق را نداشتند. بسیاری از آزمایشگاههای تحقیقاتی غیر انتفاعی نیز تحت حمایت همین شرکتهای صنعتی تولیدی سموم دفع آفات قرار گرفته بودند.
در این مورد حتی تجربیات تحقیقاتی لوندگرن دانشمند برجسته سازمان USDA بدین گونه بیان شد که تحقیقات این سازمان در مورد خطرات ناشی از استفاده از نئونیکها بر روی گردهافشانها با سوء رفتار و فشارهای سازمانی با تعلیق روبهرو شد.
لوندگرن ادامه داد: “من حدس میزنم كه تحقیقاتم را با سؤالات نادرست شروع كردم، چراکه به طور مستقیم به دنبال ارزیابی خطر استفاده از نئونیکوتینویدها بر روی بسیاری از بذرهای مختلف مزرعهای در سراسر آمریكا و چگونگی تأثیر آنها بر گونههای غیر هدف مانند گردهافشانها بودم که البته در برابر این سوالات و درخواستها پاسخی داده نشد.”
هم اکنون پرفسور لوندگرن مزرعهای در ایالات جنوبی آمریکا را اداره میکند و در تلاش برای تحقیقاتی در این زمینه و چرخه استفاده از محصولات زراعی متنوع به عنوان راهی برای کاهش استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها ست.
وی خاطر نشان کرد که تعداد موسسات بسیار اندکی وجود دارند که به صورت مستقل بتوانند در این مورد تحقیق کنند؛ چرا که بیشتر موسسات و دانشگاهها وابسته، مخارج و هزینههای خود را از طرف صنعت و یا صنایع وابسته به شرکتهای سموم دفع آفات دریافت میکنند.
پروفسور تیرون هیز و پروفسور برکلی پس از اعلام تحقیقات خود در دانشگاه کالیفرنیا باعث بدنامی شرکت سینگنتا شدند. این تحقیقات نشان داد که استفاده از آفتکشهای آترازین شرکت سینگنتا رشد جنسی قورباغهها را با مختل روبه رو کرده است. آفتکشهای آترازین سه دهه پیش به بازار عرضه شد و استفاده از آنها به سرعت افزایش یافت. در اواخر قرن 17 بود که کشاورزان دریافتند، میتوانند گیاهان تنباکو را خرد کرده و از عصاره نیکوتین آن برای کشتن سوسکها در محصولات زراعی استفاده کنند. نیکوتین به عنوان یک حشرهکش ارگانیک عمل میکند. این ماده به گیرندههای عصبی حشرات متصل شده و باعث فلج و مرگ در شتهها، مگسهای سفید و سایر حشرات گیاهی میشود.
استفاده انبوه از سموم دفع آفات نیکوتیندار، دانشمندان را از تلاش برای محدود کردن آنها ناامید کرد.
در تحقیقات اولیه، مشخص شده بود که نور خورشید باعث کاهش اثرات محصولات مبتنی بر نیکوتین میشود. اما این نتیجه تنها 3 دهه دوام آورد و بعد از آن نتایج تغییر کرد و با توجه به تحقیقات منتشر شده شرکتی وابسته به ژاپن در دهه 1980 مشخص شد؛ نئونیکوتینویدها، ترکیبی ست که نه تنها در مقابل گرما و نور خورشید تغییری نمیکند، بلکه میتواند در ریشه یا بذر گیاه نفوذ کرده و برای کل طول عمر آن گیاه مؤثر باشد.
این آفتکشها و مواد شیمیایی جدید درست به موقع آمده بودند؛ چرا که ترکیبات ارگانوفسفات به دو شکل حشرهکشها یا آفتکشهای گیاهی باعث بروز سرطان در انسانها میشد؛ اما آفتکش جدید با وجود تاثیرات مخرب برروی حشرات اثری بر روی پستاندران نشان نمیداد؛ همانطوری که یکی از محققین شرکت بایر در سال 1993 برای معرفی این آفتکش جدید گفت:”نئونیکها، نه خیلی سخت، نه خیلی نرم، بلکه کاملا در مکان درست قرار دارند.” همچنین به دلیل جذب نئونیکها از طرف بذرها و بافت گیاهان بیان شده بود که کشاورزان میتوانند زمین و بذرهای خود را با مقادیر عظیمی از این آفتکشها خیس کرده تا مانع بروز آفت در آینده شوند و از این طریق در پول خود نیز صرفهجویی کنند.
اولین آفتکش نئونیکوتینویدها و گسترش آن
اولین آفتکش نئونیکوتینویدها در سال 1994 در سازمان حفاظت از محیط زیست آمریکا ثبت شد و به عنوان دفع آفات مزارع سیب زمینی فروخته شد. سالها بعد به دلیل گسترش استفاده از محصولات نئونیکوتینویدها در سراسر ژاپن، فرانسه، آلمان و آفریقای جنوبی تجارت این محصول رونق گرفت. در ایالات متحده آمریکا، این محصول به عنوان یک آفتکش استاندارد در درمان آفات ریشه گیاهان ذرت، پنبه، سویا، بادام و انواع میوه و سبزیجات شناخته شد.
آفتکشهای نئونیکوتینویدها برای مصارف خانگی نیز استفاده میشد. شرکت بایر این محصول را حتی به عنوان یک درمان برای از بین بردن کک حیوانات خانگی در سراسر ایالات متحده معرفی کرد.
در معرفی نئونیکوتینویدها آنرا “رنسانس صنعت حشره کشهای ایالات متحده” نامیدند که محصولات سازگار با محیط زیست را ارائه کرده است.
یک شهر صنعتی در جورجیا غربی آمریکا نیز، طی مقالهای استفاده از آفتکشها را حتی در مصارف خانگی و باغبانیها بلامانع دانست و استفاده از آنرا بی خطر اعلام کرد.
گسترش سریع این ترکیب باعث شد که شرکت بایر، که قبلاً از تجارت محصولات دارویی این شرکت بهره میبرد به بازیگر جهانی در صنعت آکروشیمیایی و محصولات دفع سموم آفات تبدیل شود.
سال 2003 ، در تالار گفتگو به میزبانی گلدمن ساکس و شرکت بایر انجام گرفته بود، یکی از سرمایه گذاران، از مدیران بایر در لیون فرانسه اعلام کرد که پیش بینی شده است رشد سریع محصولات نئونیکوتینویدها در این سال فروش نزدیک به 400 میلیون یورو داشته است و با ادامه روند این رشد با بیش از دو برابر و فروش 850 میلیون یوروی تا سال 2010 خواهد رسید.
فردریش برچاوئ، رئیس بخش سموم دفع آفات شرکت بایر، طی یک کنفرانس در سال 2008 ، به سرمایهگذاران اعلام کرد: “ایمیداکلوپرید مهمترین محصول ماست.” با افشای این شرکت و اظهارات برچاوئر مشخص شد؛ این شرکت در طی سال مالی 932 میلیون یورو برای دو ترکیب نئونیکوتینویدها خود فروش داشته است.
در سال 2009 ، بازار فروش جهانی محصولات نئونیکوتینویدها درآمد 2.1 میلیارد دلار برای بزرگترین تولید کنندگان سموم دفع آفات به ارمغان آورد. این شرکت از طریق این درآمد، سرمایه گذاری زیادی در بازار انجام داد.
شرکت سینگنتا مستقر در سوئیس دو آفتکش نئونیکوتینویدها به نامهای Actara و Cruiser را به بازار عرضه کرد و با موفقیت به سرعت خود را به عنوان یک شرکت حشره کش پیشرو در کنار شرکت بایر قرار داد. بعد از آن دیگر از حق ثبت اختراع بسیاری از ترکیبات اولیه این محصول محافظت نمیشد و به سایر شرکتها این اجازه را میداد تا برای بدست آوردن بخشی از این بازار پر سود رقابت کنند.
در سال 2013 با اعلام اولین محدودیتهای استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها در اتحادیه اروپا، باعث نگرانی در این صنعت شد. یک سال بعد از این تصمیم، جان مک، مدیر اجرایی آن زمان شرکت سینگنتا در تماس با سرمایهگذاران با اشاره به كاهش درآمد این شرکت گفت: ” مقدار زیان ناشی از محدودیت مصرف این محصول در سال بالغ بر 75 میلیون دلار بوده است.”
در تماس دیگری با سرمایه گذاران، مك اعلام كرد كه “هیچ ارتباطی بین استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها و علت كاهش جمعیت زنبورها وجود ندارد”
سال 2018 در گفتگو با سرمایه گذاران، لیام کاندون، مدیر اجرایی شرکت بایر و مسئول محصولات سموم دفع آفات، هشدار داد که ممنوعیت استفاده از محصولات نئونیکوتینویدها در فرانسه تنها 80 میلیون یورو برای این شرکت هزینه داشته است. کاندون ادامه داد: “محدودیتهای گستردهتری که بر روی این مواد شیمیایی اعمال شده است، کل نتایج و برآوردهای پیشبینی شده ما را از فروش محصولات در اروپا پایین میآورد.”
شرکت بایر در گزارشهای سرمایه گذاری خود فروش و درآمد یک محصول خاص را جدا نکرده و طبق گزارش سالانه این شرکت در سال 2018 نشان داد که درآمد ناشی از محصولات حشرهکشهای این شرکت بیش از 1.3 میلیارد یورو درآمد داشته است.
براساس آمارهای جدید ارائه شده یک شرکت تحقیقاتی به نام Agranova The Intercept که دنباله رو صنعت میباشد، بازار جهانی محصولات نئونیکوتینویدها در سال 2018 درآمدی بالغ بر 4.42 میلیارد دلار ایجاد کرده است که تقریباً نشان دهنده فروش دو برابری آن است.
در اوایل دهه 1990 در فرانسه چندین کندوی زنبور عسل در نزدیکی مزارعی که با سموم دفع آفات نئونیکوتینویدها سم پاشی شده بودند به یکباره زنبورهای خود را از دست دادند؛ این زنبورداران زنبورهای خود را در نزدیکی مزارع آفتابگردان در حالی که روی زمین افتاده بودند پیدا کردند. زنبورداران مشاهده کردند که زنبورها در حین پرواز به یکبار به زمین میافتند و حتی بعضی از آنها را در حال لرزیدن و مرگ برروی زمین دیدند. آنها این علامت را به بیماری “زنبوران دیوانه” نام گذاری کرده بودند.
زنبوردارن متوجه شدند زنبورها در برابر کنهها و بیماریهای عفونی قدرت خود را از دست دادهاند و عفونتهای انگلی خیلی زود در بین زنبورها گسترش پیدا میکند. در پی این اتفاقات، زنبورداران فرانسوی اقدام به تظاهرات و راهپیماییهای در پاریس کردند و فشار بر کارخانه بایر در مرکز فرانسه هر روز بیشتر میشد. آنها آفتکشها را عامل مرگ زنبورها میدانستد. در همان سال دولت فرانسه با فشار مضاعف کشاورزان موقتا استفاده از ايديداكلوپريد را ممنوع اعلام کرد؛ این در حالی بود که سایر آفتکشهای نئونیکوتینویدها هنوز مورد استفاده قرار میگرفت.
در سال 2008 زنبوردارن ایتالیا، اسلونی و آلمان مشاهد کردن در اطراف زمینهای کشاورزی که از آفت کشهای نئونیکوتینویدها استفاده شده بود تعداد زیادی زنبور به طور ناگهانی از بین رفتهاند. زنبوردارن این مناطق تعداد زنبورهای کشته شده را 11 هزار زنبور معادل با 500 کلونی برآورد کردند. مشاهدات مشابه در سراسر اروپا باعث محدودیت استفاده از آفتکشهای نئونیکوتینویدها در هر سه کشور در آن سال شد.
یکسال بعد در سال 2009 ، گروهی متشکل از 70 دانشمند از جمله زیست شناسان برجسته، سم شناسان، حشرهشناسان و سایر متخصصان در اروپا کارگروه سموم دفع آفات سیستمیک را تشکیل دادند. یک گروه موقت برای مطالعه سموم دفع آفات نئونیکوتینویدها و سایر سموم دفع آفات سیستمیک تحقیقات مستقلی را شروع کرد.
با گذشت سالها و تحقیقات انجام گرفته بیشتر و بیشتر مشخص شد؛ نه تنها سموم دفع آفات باعث کشته شدن زنبورها شده بلکه باروری آنها را نیز تا 85 درصد کاهش داده است. این مطالعات کاملا مشخص کرد که استفاده از آفتکش نئونیکوتینویدها نه تنها به جمعیت زنبورهای عسل و زنبورهای بومی بلکه برروی سایر گروه مهرهداران غیر هدفمند نیز آسیب میرساند.
کارگروه سموم دفع آفات سیستمیک بیش از هزار مورد مطالعه را گرد هم آورد و نتیجه گرفت که استفاده گسترده از محصولات نئونیکوتینویدها به همراه فیپرونی ، یکی دیگر از سموم دفع آفات سیستمیک، باعث تأثیرات گسترده و مزمن بر تنوع زیستی جهانی میشود. این گروه خاطرنشان كرد كه بعد از استفاده از سموم دفع آفات نئونی، برای مدت طولانی در خاک میمانند و به نظر میرسد مزارع و آبراههای که دور از مزارعی که از این محصول استفاده کردهاند نیز آلوده هستند. دانشمندان خواستار کاهش فوری در استفاده از این مواد شیمیایی شدند.
در سال 2012 ، سازمان ایمنی مواد غذایی اروپا، تنظیم کننده اصلی سموم دفع آفات در اتحادیه اروپا، طی ارزیابی، ریسک استفاده از این آفتکشها را منتشر کرد که نشان میداد؛ نئونیکوتینویدها که بیشترین استفاده را دارند، خطرات حادی برای زنبورها ایجاد میکنند. تلاش عملی اکثر کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای متوقف کردن استفاده از نئونیکوتینویدها در گیاهان گلدار فضای باز، به از اعلام این یافتهها سبب محدودیت در استفاده از این محصول به مدت دو سال بود.
در ایالات متحده آمریکا، اولین بار موضوعات مربوط به کاهش سریع زنبورها در سال 2006 آغاز شد، زیرا زنبورداران در پنسیلوانیا خسارات شدید کندوهای خود را گزارش داده بودند. سایر زنبورداران همچنین از تلفات حیرت انگیز 30 درصد در طول زمستان آن سال را گزارش دادند و بیش از یک چهارم از 2.4 میلیون کلونی کشور از بین رفت.
این بحران اسرارآمیز در رسانهها ” فروپاشی کلونی” خوانده شد. دنیس وانگلزدورپ، که در آن زمان به عنوان بازرس پیشکسوت پنسیلوانیا فعالیت میکرد و در دانشگاه ایالتی پن جز محققان بود، به نوعی خود را در مرکز داستان یافت. وی به سوالات فیلادلفیا اینگونه گفت:” مرگ زنبورها آنقدر با سرعت اتفاق میافتد که باعث شکه شدن محققین شده است.” وی به کالبد شکافی برخی از زنبورهای که در پنسیلوانیا به یکباره مرده بودند و موراد مشابه در جورجیا، فلوریدا و کالیفرنیا پرداخت.
تیمی از کارشناسان برجسته در حوزه زنبور عسل، از جمله وانگلزدورپ، والتر استیو شپرد، دانشمند دانشگاه واشنگتن و سایر دانشمندان برجسته برای بررسی این بحران شروع به تحقیق کردند.
وانگلزدورپ، در کنار جری هایز ، بازرس ارشد آن زمان فلوریدا و رئیس بازرسان محیط زیست آمریکا، در تلاش برای بررسی کلونی زنبورداران در سراسر کشور و ردیابی علت اختلال و فروپاشی این کلونیها و مرگ زنبورها در خط مقدم این تحقیقات، بررسیهای خود را شروع کردند. وانگلزدورپ برای تشکیل رسمی این بررسیها و ادامه تحقیقات در مورد عوامل احتمالی از بین رفتن زنبورها، بنیادی به نام “مشارکت آگاهانه زنبور عسل” را آغاز کرد. زنبورها به آزمایشگاه فرستاده شدند و علت مرگ مورد معاینه و کالبد شکافی قرار گرفت.
بعد از این ماجرا در مصاحبههای انجام گرفته با رسانههای خبری رسمی و محلی و ایستگاههای تلویزیونی در سراسر کشور وانگلزدورپ یک شبه به یک چهره مشهور تبدیل شد. در سال 2008 ، او به طور برجسته در مستند جایزه “سكوت زنبورها” ظاهر شد و به عنوان فردی پیشگام در تلاش برای تحقیقات در مورد فروپاشی کلونی زنبور عسل به تصویر كشیده شد، همچنین وانگلزدورپ در برنامه TED Talk در سخنرانی با عنوان “دادخواست برای زنبورها” حضور داشت که مورد استقبال خوبی قرار گرفت.
ونگلزدورپ در گفتگوی TED خود تأکید کرد؛ با توجه به اینکه کشاورزان زنبور عسل نوعی عملکرد تجاری داشته و با خرید ملکه زنبور قادر به تقسیم یک کلونی به دو کلونی زنبور عسل میباشند، بنابراین کلونی زنبورهای عسل قابل بازسازی است؛ اما خطر از بین رفتن زنبورهای عسل فراتر از این بوده و مشکلات گستردهای را در زمینه گردهافشانی سایر محصولات کشاورزی به وجود میآورد.
زنبورهای بومی نیز با سرعت نگران کننده ناپدید شدند و هیچ تلاشی برای احیای آنها صورت نگرفت. در این میان حتی خفاشها نیز ناپدید شدند؛ اما گفته شد برای مطالعه علت از بین رفتن خفاشهای بودجهای در نظر گرفته نشده است.
سال بعد، در سپتامبر 2009 ، وانگلزدورپ در کنار پتیس در آپیموندیا ظاهر شد. در طول این دوره از زندگی حرفهای خود ، وانگلزدورپ به طور کلی در مصاحبههای رسانهای اظهار داشت که چندین عامل احتمالاً مقصر از بین رفتن زنبورها هستند.
وی اظهار داشت کاهش زنبورهای در سال 2007 در یک مقاله محلی در شهر میسوری، ناشی از “کنهها و بیماریهای مرتبط با آن و برخی عوامل بیماریزا ناشناخته و آلودگیهای سموم دفع آفات یا مسمومیتها” ذکر شده بود. تحقیقاتی که وی در Apimondia ارائه داد؛ این نتیجه را نشان میداد که “استفاده از سموم دفع آفات و عوامل بیماریزا میتواند نقش مهمی در افزایش مرگ و میر زنبورهای عسل داشته باشد.”
وانگلزدورپ در سال 2013 به یکی از خبرنگاران گفت:” تصور کنید سه گاو به یکباره بمیرند؛ آیا دولت مرکزی در مورد این موضوع و دلایل آن سکوت میکند؟” ولی ادامه داد:”تاثیر سموم دفع آفات و اثرات مخرب آن بر کسی پوشیده نیست، اما من نمی گویم دلیل همه این اتفاقات استفاده از این سموم میباشد؛ بلکه میتوان گفت دلیل اکثریت آنهاست.”
سه سال بعد، در سال 2016 خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از وانگلزدورپ اظهار داشت:” من اطمینان ندارم كه آفتکش نئونیکوتینویدها عامل اصلی از بین رفتن کلونی زنبورها ست. در بسیاری موارد، [نئونیکوتینویدها ] در واقع امنترین جایگزین هستند.”
در همین زمان مشخص شد در سال 2013، وانگلزدورپ، ، به عنوان سخنگویی در نشست بهداشت زنبور عسل در شورای مشورتی زنبور عسل مونسانتو حضور داشت؛ و در همان سال، پروژهای که پیرامون مطالعه زنبورهای عسل، در موسسه غیر انتفاعی وی انجام شده بود، هزینههای آن توسط شرکت بایر این غول تولید کننده سموم دفع آفات تأمین شده بود. از آن زمان نیز، طبق پروندههای مالیاتی مبلغی بالغ بر حداقل 700.000 دلار به آزمایشگاه ارائه شده است.
در ایمیلی که از وانگلزدورپ دریافت شده بود، او اظهار داشت که اگرچه او در یک جریان تحقیقاتی بودجهای از شرکت بایر دریافت کرده است، اما این بودجه در یک سال قبل دریافت شده بود و این نشان دهنده آن نیست که بر روی استدلال و نتایج تحقیقات وی تاثیر گذاشته باشد. همچنین وی اظهار داشت که آزمایشگاه وی هرگز بودجه مستقیم از شرکتهای سموم دفع آفات دریافت نکرده است.
شرکت بایر به عنوان بخشی از ابتکار عمل خود در برنامه سلامت سازی کلونی زنبورها در سال 2020 مبلغی بالغ بر حداقل 1.3 میلیون دلار برای پروژه همکاری Apis m اختصاص داده است، که این شرکت را به عنوان یکی از بزرگترین اهداکنندگان خوش حساب در زمینه کمک به تحقیقات نشان میدهد.
یکی از استادان دانشگاه مریلند در سال 2019 از سمت خود کنارهگیری کرد ،چرا که بنا به گفته وی از پیوستن به هیئت مشاوره مونسانتو ،احساس تضاد میکرد.
وانگلزدورپ نوشت: “هدف این هیئت کمک به راهنمایی در توسعه ابزارهای جدید برای کمک به کنترل واریا (کنههای میکروسکپی که باعث از بین رفتن زنبور عسل میشوند)است که فکر میکنم و دادهها نشان میدهند، بزرگترین عامل از بین رفتن زنبورها هستند.” وی در پاسخ به این سوال که آیا احساس تضاد میکند افزود: “فکر میکنم نتایج کاملا واضح است و تلاش من در کنترل کنه به عنوان عامل از بین بردن زنبورهای عسل مشخص باشد.”
وی اضافه کرد:” جهان مکان پیچیدهای است، پر از تردید ها اما باید فقط اعتقاد داشته باشیم که علم حقیقت را نشان خواهد داد و امیدوارم با این اعتقاد برای رسیدن به هدفم و نجات زنبورها تلاش کنم.”
“من یک زیست شناسم و به همین دلیل نگرانی اصلی من حفاظت از زمین و محیط زیست آن است. مطمئنا تمام مصاحبههای من این نکته را روشن میکند که استفاده درست از آفتکشها به حد نیاز نه بیشتر، روشی کوتاه و عاقلانه است. اما متاسفانه این نقل قول به درستی برداشت نمیشود.”
دانیل داوونی مدیر اجرائی پروژه حفاظت از زنبورها در بیانیهای اعلام کرد؛ آنها در مورد مبالغ اهدا شده و موارد استفاده از آن به طور کاملا مشخص و شفاف عمل کردهاند. همچنین در مورد تعدیل استفاده از آفت کشها اظهار نظری نکرد و تنها به این جمله بسنده کرد که: “در مورد ممنوعیتها و مقررات آفتکشها، کشورهایی که الگوهای مختلف احتیاط و ارزیابی ریسک را اعمال میکنند ، ممکن است به نتایج مختلفی برسند.”
در سال 2013 ، وانگلزدورپ همچنین مقالهای بحث برانگیز را تألیف کرد که توسط گروهی از مشاوران منتشر شده بود و ادعا میکردند که تیامتوکسام ، یک محصول حاوی نئونیک تولید شده توسط شرکت سینگنتا ، زمانی که برروی زنبورهای عسل آزمایش شده، نشان دهند اثرات و خطرات پایینی برای زنبورهای عسل است.
شرکت سینگنتا در بخشی از وب سایت خود با عنوان “کاهش زنبور عسل” ، با استناد به این تحقیق اظهار داشت: “هیچ ارتباط مستقیمی بین مصرف نئونیکوتینویدها و تضعیف سلامت زنبورها وجود ندارد.”
این مقاله که توسط شرکت سینگنتا برای درخواست معافیت استفاده در انگلستان به مهلت قانونی تازه اعمال شده اتحادیه اروپا در محدود کردن مصرف محصولات نئونیکوتینویدها ذکر شده است، بعداً به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفت. در مقاله مقدماتی برای علوم محیط زیست اروپا، گروهی از محققان ادعا كردند كه مطالعه ویرایش شده توسط وانگلزدورپ مبتنی بر “دادهها و روشهای حقیقی نیست.” آنها بر این اساس استدلال میكنند كه استفاده از سموم بر روی بذر با سرعت كمتر از حد توصیه شده انجام گرفته و این تحقیق و آزمایش عملکردی ضعیف داشته و به نتایج آن نمیتوان استناد کرد.
گروه دیگری از دانشمندان دانشگاه سنت اندروز در اسکاتلند نیز مقاله ویرایش شده وانگلزدورپ را بررسی کرده و خاطرنشان کردند که از هیچگونه آمار رسمی در آن استفاده نشده و با بررسی دادههای مبهم به این نتیجه رسیدهاند. آنها اظهار داشتند نتایج این آزمایش به سادگی منعکس کننده “عقاید قبلی افراد درگیر” را نشان میدهد.
یک کارزار تبلیغاتی تصاویر به نمایش گذاشته شد که نشاندهنده تلاش صنعتگران در حوزه آفتکشها برای نجات زنبورها بود. شرکتهای گروپ لایف آمریکا، بایر و سینگنتا ائتلاف بهداشت زنبور عسل بود، گروه جدیدی که بر تحقیقات در مورد کنه واروآ و سایر دلایل غیر سموم مربوط به کاهش زنبورها متمرکز شده بود.
این گروه به طور رسمی توسط مرکز سیاستهای کیستون، به عنوان شخص ثالث مستقل، در رابطه با انجمنهای زنبورداران و متخصصان محیط زیست، تشکیل شد. سوابق نشان میدهد، با این حال، هزینه مرکز سیاستهای کلیدی کیستون تا حد زیادی توسط شرکتهای بزرگ از جمله بایر و سینگنتا تأمین میشود.
کشاورزان و زنبورداران مبلغی معادل 500 دلار برای پیوستن به این سازمان پرداختند، در حالی که اعضای شرکت برای عضویت مبلغ بالغ بر 100.000 دلار پرداخت میکردند.
مارکز چاوز، سخنگوی مرکز سیاستهای کیستون، که ائتلاف بهداشت زنبور عسل را تشکیل داده بود، در بیانیهای به گروهی به نام اینسپتنت اشاره کرد که این گروه “از سلامت زنبور عسل پشتیبانی میکند و با ایجاد دیدگاههای گوناگون در کنار هم، مشکلات پیچیدهای را در بخش کشاورزی و فراتر از آن برطرف کرده است.” در این بیانیه به نسبت تأثیر صنعت سموم دفع آفات پرداخته نشده است؛ اما گفته شده که این گروه منشور عمومی را در دست دارد که “ساختار و فرآیند تصمیمگیری را که توسط این ائتلاف به منظور شناسایی، پالایش و نهایی کردن ایده و تحویل نهایی استفاده میشود، تشریح میکند. ”
ریچارد راجرز، مشاور آکادمیک و استاد سابق دانشگاه Acadia در نوا اسکوشیا، در اوایل دهه سال 2000 میلادی تحقیقاتی را با حمایت شرکت بایر در کانادا انجام داد که در آن تحقیق در مورد خطرات ناشی از استفاده آفتکشها بر روی گیاهان سیب زمینی در جزیره پرنس ادوارد و تاثیر آن بر زنبورهای عسل انجام گرفته بود. راجرز پس از افتتاح مرکز نحقیقاتی در این مورد در سال 2012 به مراقبتهای زنبور عسل کمک کرده بود.
دکتر هلن تامپسون، یکی از مقامات رسمی برجسته محیط زیست در انگلستان، جز مخالفان دستورالعمل اتحادیه اروپا برای تعلیق استفاده از محصولات شرکت سینگنتا بود. شپرد ، حشره شناس دانشگاه ایالتی واشنگتن نیز از دیگر دانشمندان برجسته در زمینه تحقیق برروی زنبور عسل بود که استفاده از محصولات صنعت آفتکشها را پذیرفت. در همان سال اول آغاز به کار ائتلاف سلامتی زنبور عسل ، شپرد به گروه محققین تحت عنوان تور زنبور عسل که از طرف شرکت بایر حمایت مالی میشد، پیوست. وی بعداً برای پروژه “سلامتی کلونی زنبورها 2020” به کمیته راهبری تحقیق این شرکت ملحق شد.
رابطهها هنوز ادامه دارد
در ایمیلی مابین دیوید فیشر مدیر مرکز مراقبت های زنبور عسل شرکت بایراز وانگلزدورپ در مورد چگونگی نحوه پاسخگویی به خبرنگاران درباره محاسبه تلفات سالانه کندو پرسیده شده بود.
در سال 2015 ، وب سایت FiveThirtyEight مجموعهای مستند به نام “برای نجات زنبور عسل مبارزه کنید.” تولید کرد. این فیلم که در جشنواره فیلم ساندنس پذیرفته شد، وانگلزدورپ را در آزمایشگاه نشان میدهد که منحصراً در مورد کنه وارروآ بحث میکند. بر خلاف ظاهر قبلی وی در مستندهای مربوط به کاهش جمعیت زنبور عسل، در این ویدئو هیچ اشارهای به آفتکشها و تاثیر آن بر سلامت زنبورها نشده بود.
شرکت بایر که از دیدن این مستند هیجان زده شده بود. سارا مایرز ، مدیر روابط عمومی خود را مامور کرد تا از وانگلزدورپ درخواست مجوز نمایش این ویدئو در وب سایت شرکت را بگیرد.
وانگلزدورپ نیز مودبانه مایرز را به تولید کنندگان شرکت مادر FiveThirtyEight ارجاع داد و مرکز مراقبتهای زنبور عسل شرکت بایر این فیلم را به نمایش گذاشت.
واقعیت در یک جمله خلاصه میشود؛ “رابطهها هنوز ادامه دارد.” در اولین ماه سال 2020، فدراسیون زنبورداری آمریکا میزبان همایش سال 2020 بود. این همایش در حالی برگزار شد که بزرگترین حامی این رویداد شرکت بایر بود؛ بایر یک سری مذاکرات را در این کنفرانس به نمایش گذاشت تا از تعهد این شرکت در زمینه بهداشت زنبورها حمایت کند.
در میان ارائهها، صحبتهای وانگلزدورپ در مورد کنهها اشاره به این موضوع داشت و وی این نکته را در میان ارائه خود بیان کرد: “ارتباط من با شرکت بایر هیچ تاثیری در تمرکز تحقیقات من نداشته است.”
جری هیز یکی دیگر از محققان که در کنار وانگلزدورپ دو سال پیش در پروژه تحقیقاتی حضور داشت، بازنشست شده و اکنون به عنوان سردبیر در مجله فرهنگ زنبور عسل فعالیت میکند.
در مصاحبهای که با هیز انجام گرفته بود او اظهار داشت :”به کارهایی که برای ائتلاف بهداشت زنبور عسل کرده افتخار میکند، از جمله توسعه آگاهسازی زنبورداران برای مدیریت آلودگیهای ناشی از کنه واروآ میباشد.”
هیز اضافه کرد: “شركتهای سموم دفع آفات عمدتاً در صندلی پیشرو قرار دارند؛ آنها از این مزیت استفاده میکردند، بودجه سازمان و جلسات را تأمین میكردند؛ و همه ما میدانستیم كه احتمالاً انگیزههای پشت پرده وجود دارد. اما بدون این منابع، ما نمیتوانستیم تحقیق و راهحلی برای کمک زنبورهای عسل در معرض خطر داشته باشیم.”
هیز گفت که وی اختلافات به وجود آمده در این زمینه را دنبال کرده است و از افزایش تعداد مطالعات نشان میدهد تهدید استفاده از آفتکشها در از بین بردن حشرات غیر هدفمند نگران کننده است. اگرچه او نگران این است كه محدود كردن مواد شیمیایی میتواند سموم دفع آفات قدیمیتر را روانه بازار کند که خود خطر بیشتری برای پستانداران دارند.
وی افزود كه ترس از آفتکشهای قدیمیتر باعث استفاده بیش از حد از آفت کش نئونیکوتینویدها شده و این موضوع باعث افزایش سودآوری شرکتهای مانند بایر شده است.
هیز اضافه کرد:” که او اعتقاد ندارد که نظرات وانگلزدورپ در مورد سموم دفع آفات به دلیل روابط وی با این صنایع شکل گرفته است. چراکه او دانشمند خوبی است؛ و علم با گذشت زمان تغییر میکند. من فکر میکنم که با پیشرفت علم و دادهها گاهی اوقات چیزهای مختلفی نشان داده میشود ، اما فکر نمیکنم دنیس تحت تأثیر پول این افراد باشد. ”
اما هیز اضافه کرد: “هنگامی که شرکتهای شیمیایی میخواهند از دنیس پشتیبانی کنند تا راه حلی برای سلامتی زنبورهای عسل ارائه دهد مطمئنا او تحت فشار خواهد بود.”
ماریلند یکی از معدود ایالتی بود که قانونی برای ممنوعیت محصولات مبتنی بر نئونیکوتینویدها تصویب کرد،بعد از تصویب این قانون شرکتهای صنایع شیمیایی یک کارزار لابی تبلیغاتی پیشرفته برای شکستن محدودیتهای نئونیکوتینویدها به راه انداختند.
وانگلزدورپ: “همانطور که شما میدانید، مشاهدات تنها نتایج موثق هستند.”
در ژانویه سال 2016 ، دانشگاه مریلند و کالج پارک، اجلاسی برگزار کرد که در آن نمایندگان شرکتها و محققان حضور داشتند تا در مورد راهحلهای برای بحران کاهش جمعیت زنبور عسل صحبت کنند. مریلند، کالیفرنیا ، ماساچوست و ایالتهای دیگر محدودیتهایی را برای محصولات نئونیکوتینویدها در نظر داشتند. دولت اوباما رویکردی را ارائه کرده بود که طیف گستردهای از ذینفعان، معروف به برنامه محافظت از گرده افشان یا MP3 برای حل مسئله در یک جا جمع شده بودند.
مقامات ایالتی برای مدیریت این روند، از مرکز سیاستهای كیستون، همان موسسه غیرانتفاعی که با بودجه صنایع شیمیایی مسئولیت ائتلاف بهداشت زنبور عسل كروپلیف آمریكا را برعهده داشت، بهره برداری كردند. در این ارائه گفته شده: “کنههای واروآ، نه سموم دفع آفات، عامل اصلی تلفات کندو هستند” و شامل “تصویری از یک کنه خون آشام برای این موضوع نشان داده شده بود.
گومبل پس از ارائه وانگلزدورپ گفت: “من شوکه شدهام، زیرا ژورنالهای مختلف تحقیقات بیشماری را نشان میدهد که سموم دفع آفات، بخصوص نئونیکوتینوئیدها، تقریباً به ضرر کندوهای زنبور عسل هستند.”
این اجلاس طیف گستردهای از سخنرانان را شامل میشد، اما فعالان زنبور عسل شکایت داشتند که در این اجلاس ارائه و بحث سازندگان سموم دفع آفات حاکم است.
به گفته بانی ریندروپ، دیگر مقام رسمی انجمن زنبورداران مركز مریلند، كه در این رویداد حضور داشت گفت: “تنها درصد کمی از شرکت کنندگان زنبوردار بودند، بقیه افرادی بودند که چیزی در مورد زنبورها نمیدانستند از جمله لابیستها، متخصصان مراقبت از چمن و نمایندگان تجارت آنها.”
هر دو فرد حاضر در جلسه، ریندروپ و گومبل، نقش نئونیکوتینویدها و سایر سموم دفع آفات را در کشته شدن زنبورها موثر دانستند؛ اما ناظران مرکز سیاست كیستون گفتگو را تا حد زیادی روی كنهها متمركز كردهاند و گفتند كه زنبورداران كوشش لازم را برای كنترل كنهها با استفاده از این مواد شیمیایی انجام نمیدهند.”
سخنگوی مرکز سیاست كیستون در پاسخ به انتقاد اجلاس مریلند، در بیانیهای گفت: این رویداد “شامل دسترسی به طیف گستردهای از ذینفعان” شد و مردم را ترغیب كرد تا گزارش نهایی تهیه شده از این رویداد را مشاهده كنند.
چندین نفرد در این جلسه با استناد به تحقیقات وانگلزدورپ ادعا کردند که با توجه به تحقیقات انجام گرفته از طرق استاد دانشگاه مریلند،وانگلزدورپ، استفاده از آفتکش نئونیکوتینویدها تهدیدی برای کلونی زنبورها نیست.
در این جلسه، کلارنس لام، نماینده ایالتی دموکراتها خاطرنشان کرد: صدها مقاله علمی که در این باره مورد بازبینی قرار گرفتهاند، نئونیکوتینویدها را به عنوان اصلیترین عامل کاهش جمعیت زنبورها شناسایی و تلاش صنعتگران سموم دفع آفات را برای ارائه نمونههای علمی غیر از این، ناامید کننده دانست.
درنهایت در سال 2016، مریلند قانون حمایت از گردهافشانها را تصویب کرد. یک اقدام مشابه در آن سال در کانکتیکات به منظور محدود کردن استفاده از نئونیک، تصویب شد و در سال 2019، ورمونت نیز محدودیتهایی را در مورد مصرف کردن نئونیکها وضع کرد.
در اورگن، ایالت شمال غربی آمریکا، در پی سم پاشی و استفاده از سموم دفع آفات نئونیکوتینویدها برای درختان حدود 50 هزار زنبور به ناگهان جان خود را از دست دادند؛ بعد از این حادثه، این ایالت نیز به دنبال وضع قوانینی برای محدودیتهای استفاده از سموم دفع آفات بود؛ اما در بیشتر کشورها هنوز از سموم دفع آفات نئونیکوتینویدها استفاده میشود.
گری روسکین، مدیر گروه دیدبان نظارتی آمریکا به دنبال تاثیر صنعت سموم دفع آفات نسبت به قانون محدودیت استفاده از آفتکشها قبل از این نیز ایمیلهای بدست آمده ما بین صنعتگران این بخش و بعضی از محققین دانشگاه را به اشتراک گذاشت، که روابط نزدیک بین آنها را نشان میداد و سوال اصلی را ایجاد میکند که تحقیقات این پژوهشگران در مورد تاثیرات سموم دفع آفات برروی حشرات گرده افشان تا چه اندازه اعتبار دارد.
در یکی از ایمیلهای فاش شده توسط گروه روسکین، ایمیل وانگلزدورپ به فیشر ، مدیر مرکز مراقبتهای زنبور عسل شرکت بایر نوشته شده است که ظاهراً تحقیقات محرمانهای را از آزمایشگاه خود منتشر کرده بود؛ اما بعد از آن ادعا شده که از این دادهها سوء استفاده شده و بدون اجازه وی ارسال شده است.
وانگلزدورپ نوشت: “اطلاعات تیم فنی محرمانه است، بنابراین نباید منتشر شود، به خصوص توسط یک شرکت تولید کننده مواد شیمیایی!”
در پاسخ، فیشر این خط از جواب وانگلزدورپ را از وبلاگ بایر حذف کرد. وی همچنین به دانشگاه مریلند یادآوری کرد که شرکت بایر منابع مالی قابل توجهی را در این رابطه سرمایهگذاری کرده و آنرا در اولویت شرکت قرار داده است.
فیشر نوشت: “ما ارزش کار خود را با شما و سایر محققان و ذینفعان که خود را متعهد به رفع این مشکل مهم کردهاند، میدانیم.”
وانگلزدورپ در پاسخ گفت: “همانطور که شما میدانید، مشاهدات تنها نتایج موثق هستند.”